تولد امام حسین و حضرت عباس و امام سجاد مبارک

دامن علقمه را عطر گل یاس یکی است

 

قمر بنی هاشمیان در همه ناس یکی است

 

سیر کردم عدد ابجد و دیدم به حساب

 

نام زیبای اباصالح و عباس یکی است

 


|
امتیاز مطلب : 42
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
نویسنده : محمد بشیر (یوسفی)
تاریخ : سه شنبه 14 تير 1390
بشقاب پرنده ،ساخته زمینیان یا فرازمینیان؟
مهمترین مطالب مربوط به ” اشیای پرنده ناشناس ” را به صورت زیر میتوان خلاصه کرد:
1- از گذشته های دور تا جنگ جهانی دوم ، گزارشات اندکی در مورد رویت اشیاء نورانی ناشناخته ، بخصوص در آسمان ، وجود دارد.
2- در سال 1942 ، در جریان جنگ جهانی دوم، خلبانان انگلیسی که از بمباران شهر “اسن” در آلمان بازمی گشتند، با بالون های شفاف نارنجی رنگ و با سرعت زیاد، در آسمان مواجه شدند . این بالون ها ، پس از آن نیز بارها مشاهده شدند و از جانب آمریکا و انگلیسی ها Foo Fighter لقب گرفتند.

3- در اکتبر 43، هنگام بمباران شهر ” شواینفورت ” در آلمان ، خلبانان آمریکایی و انگلیسی به دیسک های پرنده ای برخورد می کنند که گلوله به آن ها اثر نمی کند. اصطلاح ” UFO)” Unidentified Flying Objects ) ، یا” اشیای پرنده ناشناخته”، اولین بار در سال 44 از جانب متفقین ، برای نامیدن این دیسک ها بکار می رود.
4- 14 ژوئن 47 ، یک شیء پرنده ناشناس ، در شهر ” روزول” واقع در ایالت نیومکزیکو آمریکا سقوط کرد و از آن پس این شهر بصورت قبله گاه معتقدین به” حضورغریبه ها روی زمین” درآمد. این جنجالی ترین و مهمترین حادثه در تاریخ مشاهده بشقاب پرنده ( یکی ازاشکال یوفو) می باشد.
5- 19 سپتامبر 76، سرهنگ پرویز جعفری، خلبان ارتش ایران، در آسمان تهران ، با شیء پرنده ناشناس برخورد می کند. او هنوز یکی از معتبر ترین شاهدان رویت این اجسام است ودر کنفرانس ها و مجامع بررسی “بشقاب پرنده” در سراسر دنیا، مشاهدات خود را بیان داشته است...

 

6-از مجموع حدود 10000 گزارش در مورد این ناشناخته ها، 600 مورد بدون توضیح و باقی خطاهای دید در هنگام مشاهده پدیده های طبیعی ، اعلام شده است.آلمان نازی و ” بشقاب پرنده”
اولین سازنده وسیله پرواز به شکل دیسک Chance Vought آمریکایی بود . او در سال 1911 ماشین پروازی به صورت چتر ساخت و در سال 1940 به کمک Charles Zimmerman ماشین های مشابه دیگری می سازد که مورد تایید سازمان “ناسا”، National Advisory Committee for Aeronautics ، قرار می گیرد.( ناسا در آن زمان ” کمیته ” بود و اینک “آژانس” می باشد).مهمترین دستاوردها را در ساخت بشقاب پرنده باید به حساب آلمان هیتلری گذاشت. WW2 نام اولین پروژه آلمان ها در این زمینه بود. در سال 1939 پروفسور آلمانی ” هنریش فوکه ” هواپیمایی به شکل بشقاب پرنده ، به نام Focke-Wulf طراحی کرد. همچنین آلمانی دیگری به نام ” آرتور ساک” دیسک پرنده ای به نام As-6 ساخت که کارخانه آن در لایپزیک قرار داشت و مهمترین محصول آن بشقاب پرنده های HAUNEBU 1-2-3 بود. این پروژه در سال 1939 آغاز به کار کرد. در سال 1942 مدل -1 و در سال 44 مدل- 2 با قطر 26 متر ، با نام ” تول” ، با سرعتی نزدیک به 6 هزار کیلومتر در ساعت(!) ساخته شد. HAUNEBU-3 ، برای پرواز به مدار زمین طراحی میشد که آلمان ها شکست میخورند. در مورد این مدل آخر گفته میشود که دانشمندان باتوجه به حرکت دورانی زمین و حرکت دورانی بشقاب ها ، در جهت مناسب، در نظر داشتند که از آن ها برای خروج از جو از قطب شمال و بازگشت به زمین ، از قطب جنوب استفاده کنند.آنچه با نام رسمی ” بشقاب پرنده ” ساخته شد ، محصول کار سه دانشمند آلمانی به نام های “شریفر” ، “هابرمول” ، ” میتشه” و یک ایتالیایی به نام ” جوزف بلونتسو” بود ودر فوریه 1941 در نزدیکی پراگ آزمایش شد.اهمیت این اخبارآنگاه مفهوم است که بدانیم تمام این تحقیقات بصورت” فوق سری” انجام می شدو مهمتر آن که پس از پایان جنگ نیزاقدامی از جانب متفقین برای افشای آن ها صورت نگرفت. در حالی که شواهد همه دال برآن است که آن ها بدون فوت وقت سعی کردند این پروژه ها را در خانه خود تکمیل کنند.ستاد نیروهای آمریکایی ، مستقر در برلین در شانزدهم دسامبر 1947 ، در پی اوج گیری گمانه زنی ها در مورد بشقاب پرنده های آلمانی ، همزمان با گزارشات رویت آن ها در آسمان و به ویژه پس از ماجرای ” روزول” ، در ژوئن همان سال، رسما اعلام می دارد که هیچگاه برنامه ای برای تولید بشقاب پرنده در آلمان وجود نداشته است(!).

سرنوشت دانشمندانی هم که در این زمینه ها کار میکردند ، بعد ها سوژه کتاب وحدس و گمان ها ی زیادی شد. به عنوان نمونه ” شیفر” در سال 1952 ، در حالی که به صورت مستقل روی ساخت یک پرنده کار میکرد، در آلمان به قتل رسید.در سال 1945 ، بشقاب پرنده ساخت آلمان ، با نام ، ” دیسک بلوتسو” در اولین و آخرین پرواز آزمایشی خود در سه دقیقه اول پرواز به سرعت 2200 کیلومتر در ساعت دست یافت . بقایای کارخانه این بشقاب پرنده که در شهر Breslau ( بعد از جنگ جزو خاک لهستان شد) قرارداشت ،در جنگ ، به همراه گویا سه تن از طراحان این دیسک، از جمله “اتو هابرمول” به دست ارتش سرخ افتاد. فیلم مستندی وجود دارد که نشان می دهد، شیء بزرگی ، که گویا بقایای بشقاب پرنده منفجر شده توسط خود نازی هاست و با برزنت پوشانده شده است ، توسط ارتش سرخ از این محل حمل میشود.روزنامه فرانسوی France-Soir در تاریخ هفتم ژوئن 1952 در مصاحبه ای با مهندس ” ریچارد میته” سرهنگ بازنشسته نیروی هوایی آلمان ، از قول وی چنین می نویسد: ” در سال 44 من با کمک شش مهندس دیگر بشقاب پرنده ” فااو-7″مجهزبه موتورBreslau را ساختم که در قطب شمال در کانادا، مورد آزمایش قرار گرفت. کارخانه “برسلاو” به همراه سه مهندس طراح در آن به دست ارتش سرخ افتاد. بشقاب پرنده هایی که این روزها در آسمان دیده می شوند ساخت شوروی هستند”.سرگردآلمانی ” رودولف لیسار”، در کتاب ” سلاح سری آلمان و تکمیل آن ها بعد از جنگ” ، می نویسد:” کارخانه “براسلاو” و چند مهندس آلمانی به چنگ شوروی ها افتادند و آن ها را به سیبری فرستادند .جایی که با موفقیت دنباله کار روی بشقاب پرنده ها ادامه یافت. مهندس ” ریچارد میته” نیز اکنون در آمریکاست و اطلاعات حاکیست که در حال ساخت بشقاب پرنده می باشد”.در سال 1978 نیروی هوایی آمریکا اعلام می دارد که هیچ مستنداتی مبنی بر ساخت بشقاب پرنده ، به کمک مهندیسن آلمانی، نه در آمریکا و نه در اتحاد شوروی ، وجود ندارد.در این سال ها ، و بعد از آن ، افراد ی با تمایلات ” نئوفاشیستی” ، همواره سعی داشته اند ثابت کنند که بشقاب پرنده ها نتیجه ادامه پروژه های به سرقت رفته ازآلمان ها ، بوسیله متفقین هستند . نمونه آن ” ارنست سوندل” کانادایی و کتابش ” یوفو-اسلحه سری آلمان” است. اوهمچنین آثاری در نفی “هولوکاست” دارد و بخاطر آن ها در فوریه 2007 ، دادگاه آلمان او را به تحمل پنج سال زندان محکوم کرد.در سال های اخیر کتاب های زیادی نیزبد ون تمایلات فاشیستی در مورد دستیابی نازی ها به تکنولوژی ساخت پرنده های پیشرفته ، به رشته تحریر درآمده است که از آن جمله اند: ” طرح های سری رایش سوم” ، نویسنده David Myhra ؛ “آلترناتیو لوفت وافه “، نویسنده John Boxter ؛ ” بشقاب پرنده های رایش سوم”، نویسنده Len Kosten ؛ و کتاب هایی ازدانشمندان روسیه چون ” د.آ. سوبالف” و ” ب. خازانوف” و...
در همین رابطه ،” میخائیل گرشتین ” ، رئیس کمیسیون “یوفولوگی” انجمن جغرافیایی روسیه ، چندی پیش در مقاله ای با عنوان ” دانشمندان هنوز در مورد بشقاب پرنده های نازی ها بحث میکنند”، منتشره درستون علمی “کامسامولسکایا پراودا” ، به بررسی این مساله مهم می پردازد.آنچه از طرف آمریکایی ها و انگلیسی ها ، در زمان جنگ ، به نام Foo Fighter وازجانب آلمان هاKugelblitz خوانده می شد ، بالون های درخشانی بودند که در آسمان آلمان و دیگر مناطق اروپا دیده شدند و باسرعت زیاد پرواز میکردند و گلوله متفقین بر آن ها اثری نداشت. سال ها این بالون ها نیزتحت عنوان ” اشیاء پرنده ناشناخته” مورد ارزیابی قرار می گرفت. و تنها چند سالی است که اسناد تولید آن ها بوسیله نازی ها، منتشر گردیده است .” ویکتور شاوبرگر(1958-1885 )، دانشمند اتریشی و ازمعروف ترین طراحان موتورهای جت برای بشقاب پرنده هادرآلمان هیتلری بشمار می رود. وی را ابتدا به بهانه بی احترامی به هیتلر بازداشت می کنند تا از او در طراحی توربین های خنک کننده برای هواپیماهای “مسراشمیت” استفاده نمایند.او در سال 1958 می نویسد: “مدل بشقاب پرنده آزمایش شده در سال 1945، به کمک مهندسین و متخصصین ورزیده زندانی در اردوگاه ” مات هاوزن” ، ساخته شد. آن ها پس از پایان کار به اردوگاه برگردانده شدند واین پایان کار آن ها بود. من اینک پس از جنگ راجع به فعالیت های فشرده برای ساختن مدل های پیشرفته میشنوم. ولی باید بگویم که بدون اسنادی که پس از جنگ به دست متفقین افتاد ، حتی چیزی شبیه مدل من را هم نمی توانستند بسازند. آن نمونه به دستور Keitel نابود گردید”.“شاوبرگر” خاطر نشان می کند که مدل بشقاب پرنده آزمایش شده در چهاردهم فوریه 1945 ، در حوالی ” پراگ”، توانست در زمان سه دقیقه ، پانزده کیلومتر اوج بگیردو در پرواز افقی سرعتی معادل 2200 کیلومتر داشته است.“ژوزف بلونتسو” ولی گفته است که نمونه های زمان جنگ موفقیت آمیز نبودند .برخی کارشناسان نظامی روس با بررسی این دستاوردهای علمی- نظامی نازی ها، معتقدند در صورتی که جنگ دو،سه سال دیگر به درازا می کشید، آلمان ها در نبرد هوایی به مرحله شکست ناپذیری می رسیدند.طرفداران فانتزی معتقدند که آلمان ها مدل های خود را از روی یوفو های واقعی آمده از کرات دیگر، طراحی کرده اند. ولی هیچ منبع موثق ومعتبری مشاهده بشقاب پرنده، با چنین مشخصاتی را قبل ازجنگ جهانی دوم گزارش نکرده است.عکس هایی بر در و دیوار برخی بناهای تاریخی ، برای اثبات قدمت موضوع ارائه می شود . همچنین موارد ی چند از مشاهده اشیای پرنده ناشناس ، توسط مورخین گزارش شده است . به عنوان مثال “کریستف کلمب” نیز در خاطراتش به یک مورد اشاره می کند. ولی قضاوت در مورد ماهیت آن ها بسیار دشوار است.

 





|
امتیاز مطلب : 40
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
نویسنده : محمد بشیر (یوسفی)
تاریخ : سه شنبه 14 تير 1390
خورشید

خورشید این ستاره در مرکز منظومه شمسی است. این است که تقریبا کاملا کروی و متشکل از پلاسمای داغ را در هم آمیخته با میدان های مغناطیسی. [10] [11] از آن است که قطر آن حدود 1،392،000 کیلومتر ، حدود 109 برابر زمین ، و جرم آن (در حدود 2 × 1030 کیلوگرم ، که 330000 بار از زمین) برای حساب های در مورد 99.86 درصد از جرم کل منظومه شمسی. [12] از نظر شیمیایی ، حدود سه چهارم از جرم خورشید از هیدروژن ، در حالی که بقیه عمدتا هلیوم. کمتر از 2 ٪ از عناصر سنگین تر ، از جمله اکسیژن ، کربن ، نئون ، آهن ، و دیگران است. [13]

طبقه بندی ستاره ای خورشید ، بر اساس طبقه طیفی است ، G2V است ، و غیررسمی به عنوان یک کوتوله زرد شده ، چون تابش اشعه قابل رویت آن است شدید ترین در بخش زرد متمایل به سبز از طیف و هر چند که رنگ آن سفید است ، از سطح زمین ممکن است به رنگ زرد به دلیل پراکندگی جوی نور آبی ظاهر می شود. [14] [15] در برچسب کلاس طیفی ، G2 نشان می دهد که دمای سطح آن حدود 5778 K (5505 ° C) ، و V نشان می دهد که خورشید ، مانند اغلب ستارگان ، یک ستاره رشته اصلی است ، و به این ترتیب از انرژی خود را با همجوشی هسته ای از هسته های هیدروژن به هلیوم. در هسته ی اصلی آن ، خورشید فیوزهای 620000000 تن هیدروژن در هر ثانیه. هنگامی که توسط ستاره شناسان به عنوان یک ستاره نسبتا کوچک و ناچیز در نظر گرفته ، خورشید در حال حاضر تصور می شود روشن تر از حدود 85 درصد از ستارگان در کهکشان راه شیری ، که اکثر آنها در کوتوله های قرمز است. [16] [17] مطلق مقدار خورشید 4.83 است.. با این حال ، به عنوان ستاره نزدیک به زمین ، خورشید است که شی در آسمان درخشان با قدر ظاهری -26.74 [18] [19] تاج داغ خورشید به طور مداوم در فضا گسترش می یابد ، ایجاد باد خورشیدی ، یک جریان از ذرات باردار است که گسترش به heliopause در حدود 100 واحد نجومی. حباب در فضای میان ستاره تشکیل شده توسط باد خورشیدی ، کره خورشیدی ، ساختار مداوم بزرگ در منظومه شمسی است. [20] [21]

خورشید امروز را از طریق ابر محلی بین ستاره ای به سفر در منطقه حباب محلی ، در لبه داخلی بازوی جبار در کهکشان راه شیری. از 50 نزدیک ترین سیستم ستاره ای در 17 سال نوری از کره زمین (نزدیک به یک کوتوله قرمز Proxima قنطورس در حدود 4.2 سال نوری به نام دور) ، خورشید در رتبه چهارم در جرم است. [22] خورشید به دور مرکز کهکشان راه شیری در فاصله حدود 24،000-26،000 سال نوری از مرکز کهکشان ، تکمیل one مدار جهت عقربه های ساعت ، به عنوان از قطب شمال کهکشانی مشاهده شده ، در حدود 225 - 250000000 سال است. از آنجا که کهکشان ما در حال حرکت است با توجه به تابش زمینه کیهانی (CMB) در جهت صورت فلکی هیدرا را با سرعت 550 کیلومتر / ثانیه ، سرعت در نتیجه خورشید را با توجه به CMB در حدود 370 کیلومتر / s و در جهت است دهانه یا لئو. [23]

فاصله متوسط ​​خورشید از زمین حدود 149600000 کیلومتر (1 AU) است ، اگر چه فاصله متفاوت است به عنوان زمین حرکت می کند و از حضیض خورشید در ماه ژانویه به افلاین در ماه جولای. [24] در این فاصله به طور متوسط ​​، نور از خورشید به زمین در حدود 8 دقیقه و 19 ثانیه است. انرژی نور خورشید را از این پشتیبانی از تقریبا همه حیات بر روی زمین توسط فتوسنتز ، [25] و درایوهای آب و هوای زمین و آب و هوا. اثر بسیار زیادی از خورشید بر روی زمین و از زمان ماقبل تاریخ شناخته شده است ، و خورشید است که توسط برخی از فرهنگ به عنوان یک خدا در نظر گرفته. درک علمی دقیق از خورشید به آرامی در حال توسعه ، و به اواخر قرن 19 دانشمندان برجسته به حال دانش کمی از ترکیب فیزیکی خورشید و منبع انرژی است. این درک است که هنوز هم در حال توسعه تعدادی از امروز ناهنجاری در رفتار خورشید که باقی مانده غیر قابل توضیح وجود دارد.


|
امتیاز مطلب : 38
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
نویسنده : محمد بشیر (یوسفی)
تاریخ : دو شنبه 13 تير 1390
ماشین های آینده 2012
 
ماشین های آینده 2012
ماشین های آینده 2012
<div style=
ماشین های آینده 2012
ماشین های آینده 2012
ماشین های آینده 2012
ماشین های آینده 2012
ماشین های آینده 2012
ماشین های آینده 2012
ماشین های آینده 2012
ماشین های آینده 2012
ماشین های آینده 2012
ماشین های آینده 2012
ماشین های آینده 2012
ماشین های آینده 2012

|
امتیاز مطلب : 35
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
نویسنده : محمد بشیر (یوسفی)
تاریخ : دو شنبه 13 تير 1390
مثلث برمودا «شیطان» و حوادث معروفش!

در اقیانوس اطلس، منطقه شگفت انگیزی وجود دارد که تاکنون، تعداد زیادی از هواپیماها و کشتی‌ها، بی آنکه نشانه ای از خود برجای گذارند، به طرز اسرارآمیزی در آنجا ناپدید شده اند.

این منطقه مرگبار که اصطلاحا «مثلث برمودا» یا «مثلث شیطان» نامیده می‌شود، از شمال به جزیره «برمودا» از باختر به « فلوریدا» و از سوی خاور به نقطه ای از اقیانوس اطلس محدود میشود. حوادث شگفت انگیزی که در این نقطه از عالم اتفاق افتاده، دانشمندان را بر آن داشته است تا در «مثلث برمودا» به مطالعه و کاوش بپردازند و در رابطه با این حوادث، نظریات گوناگون ارائه دهند، ولی این کوشش‌ها، تا کنون کمکی به حل معما نکرده است.
در حدود ساعت ۵/۱۰ شامگاه ۲۹ ژانویه ۱۹۴۸ هواپیمای بزرگ چهار موتوره بریتانیا موسوم به «استار تایگر» هنگامی که با ۲۶ مسافر و خدمه بر فراز « مثلث برمودا» پرواز می کرد، ناگهان به طرز اسرارامیزی ناپدید شد و دیگر هیچ خبری از آن به دست نیامد.
چند دقیقه قبل، تنها یک پیام رادیویی از خلبان هواپیما دریافت شده بود که اعلام کرده بود «هوا خوب است و هیچ مانعی وجود ندارد».
با این حال، هواپیمای « استار تایگر» ناپدید گردید و معلوم نشد چه بلایی بر سر آن آمد.
در ساعت ۴۵/۷ دقیقه بامداد روز ۱۷ ژانویه ۱۹۴۹ کاپیتان با هواپیمای خود از فرودگاهی در جزیره «برمودا» به هوا برخاست تا به «کینگستون» واقع در«جامائیکا» برود، ولی این هواپیما نیز هنگام عبور از فراز «مثلث برمودا» به سرنوشت هواپیمای قبلی دچار گردید.
کاپیتان ۴۰ دقیقه پس از پرواز، طی یک تماس رادیویی، وضع هوا را عالی توصیف کرد و با اطمینان گفت که به موقع به « جامائیکا» خواهد رسید.
ولی این آخرین پیامی بود که از خلبان هواپیما دریافت شد و پس از آن، فقط سکوتی اسرار آمیز بر قرار گردید.
برای یافتن این هواپیما، قطعات شکسته آن، و یا حتی آثار روغن و بنزین بر سطح آب که می‌توانست سرنخی به دست دهد، جستجوی گسترده‌ای به عمل آمد، لیکن این جستجو کاملا بی فایده بود.

در اقیانوس اطلس، منطقه شگفت انگیزی وجود دارد که تاکنون، تعداد زیادی از هواپیماها و کشتی‌ها، بی آنکه نشانه ای از خود برجای گذارند، به طرز اسرارآمیزی در آنجا ناپدید شده اند.

این منطقه مرگبار که اصطلاحا «مثلث برمودا» یا «مثلث شیطان» نامیده می‌شود، از شمال به جزیره «برمودا» از باختر به « فلوریدا» و از سوی خاور به نقطه ای از اقیانوس اطلس محدود میشود. حوادث شگفت انگیزی که در این نقطه از عالم اتفاق افتاده، دانشمندان را بر آن داشته است تا در «مثلث برمودا» به مطالعه و کاوش بپردازند و در رابطه با این حوادث، نظریات گوناگون ارائه دهند، ولی این کوشش‌ها، تا کنون کمکی به حل معما نکرده است.
در حدود ساعت ۵/۱۰ شامگاه ۲۹ ژانویه ۱۹۴۸ هواپیمای بزرگ چهار موتوره بریتانیا موسوم به «استار تایگر» هنگامی که با ۲۶ مسافر و خدمه بر فراز « مثلث برمودا» پرواز می کرد، ناگهان به طرز اسرارامیزی ناپدید شد و دیگر هیچ خبری از آن به دست نیامد.
چند دقیقه قبل، تنها یک پیام رادیویی از خلبان هواپیما دریافت شده بود که اعلام کرده بود «هوا خوب است و هیچ مانعی وجود ندارد».
با این حال، هواپیمای « استار تایگر» ناپدید گردید و معلوم نشد چه بلایی بر سر آن آمد.
در ساعت ۴۵/۷ دقیقه بامداد روز ۱۷ ژانویه ۱۹۴۹ کاپیتان با هواپیمای خود از فرودگاهی در جزیره «برمودا» به هوا برخاست تا به «کینگستون» واقع در«جامائیکا» برود، ولی این هواپیما نیز هنگام عبور از فراز «مثلث برمودا» به سرنوشت هواپیمای قبلی دچار گردید.
کاپیتان ۴۰ دقیقه پس از پرواز، طی یک تماس رادیویی، وضع هوا را عالی توصیف کرد و با اطمینان گفت که به موقع به « جامائیکا» خواهد رسید.
ولی این آخرین پیامی بود که از خلبان هواپیما دریافت شد و پس از آن، فقط سکوتی اسرار آمیز بر قرار گردید.
برای یافتن این هواپیما، قطعات شکسته آن، و یا حتی آثار روغن و بنزین بر سطح آب که می‌توانست سرنخی به دست دهد، جستجوی گسترده‌ای به عمل آمد، لیکن این جستجو کاملا بی فایده بود.
پیش از ناپدید شدن این دو هواپیما، حادثه شگفت انگیزی در مثلث برمودا رخ داده بود که توجه همگان را به خود جلب کرد و در حقیقت وجه تسمیه «مثلث برمودا» از آنجا ناشی شد.
در روز ۵ دسامبر ۱۹۴۵ پنج بمب افکن از نوع «اونجر» به منظور انجام یک پرواز تمرینی که پرواز شماره ۱۹ نامیده میشد، از پایگاه نظامی «فورت لودردیل» واقع در «فلوریدا» به هوا برخاستند. طبق برنامه، آنها می‌بایستی یک مسیر مثلث شکل را طی کنند و دوباره به پایگاه بازگردند.
قبلا چندین بار چنین تمرینی را انجام داده بودند، از این رو این ماموریت بر ایشان دشوار نبود. از سوی دیگر، خلبانان و خدمه این پنج بمب افکن را افرادی با تجربه و ماهر تشکیل می دادند. و همه هواپیماها مجهز به بهترین دستگاه بی سیم و تجهیزات هوانوردی بودند.
در ساعت ۱۰/۲ دقیقه آن روز، هر پنج بمب افکن به هوا برخاستند و با آرایشی زیبا و سرعتی در حدود ۲۰۰ مایل در ساعت به سوی خاور به پرواز در آمدند.
در ساعت ۴۵/۳ دقیقه، حادثه وحشتناکی رخ داد. ستوان «تایلو» فرمانده این اسکادران طی تماس رادیویی با برج مراقبت فریاد زد:
-برج مراقبت… وضع اضطراری پیش آمده… انگار ما از مسیر خود منحرف شده ایم… ما قادر نیستیم زمین را ببینیم… تکرار می‌کنم … ما قادر نیستیم زمین را ببینیم.
مسئول برج مراقبت پرسید:
-حالا در چه موقعیتی هستید؟
-موقعیت خود را به درستی نمی‌دانیم … اصلا نمی‌دانیم کجا هستیم. به نظر میرسد راه را گم کرده‌ایم.
مسئول برج مراقبت از این سخن بر خود لرزید. چگونه ممکن بود پنج هواپیما، با سرنشینان پر تجربه خود، در شرایطی که هوا کاملا مساعد بود راه خود را گم کنند.
برج مراقبت گفت:
-طاقت داشته باشید. به سوی غرب پرواز کنید.
ستوان « تایلور» پاسخ داد:
-ما اصلا نمی دانیم غرب کجاست… همه دستگاه‌ها از کار افتاده… همه چیز شگفت انگیز است. هیچ جهتی را نمی‌توانیم تشخیص دهیم.
حتی اقیانوس شکل دیگری به خود گرفته است…
چند لحظه بعد، دوباره صدای ستوان« تایلور» به گوش رسید که دیوانه وار فریاد زد:
-ما وارد آب‌های سفید می‌شویم… خطر همچون دشنه‌ای به سوی ما می‌آید… کمک… کمک …
و این آخرین پیام ستوان « تایلور» بود و صدای او برای همیشه خاموش شد.
مسئولان فرودگاه، وضع اضطراری اعلام کردند و یک هواپیمای «مارتین مرینر» با ۱۳ سرنشین و مجهز به کلیه وسایل نجات از زمین برخاست تا به جستجوی پنج هواپیمای بمب افکن بپردازد، ولی شگفت اینکه این هواپیما نیز به همان سرنوشت پنج بمب افکن دچار گردید و برای همیشه ناپدید شد.
در ساعت ۴/۷ دقیقه بعد از ظهر آن روز، برج مراقبت نیروی دریایی در «اوپالوکا» پیام ضعیفی دریافت کرد که مربوط به یکی از هواپیماهای پرواز شماره ۱۹ بود. عجیب آن بود که به موجب پیش بینی، موجودی بنزین آخرین هواپیما می‌بایستی تقریبا دو ساعت پیش تمام شده باشد، در حالی که هنوز در آسمان بود.
سپیده دم روز بعد، ۲۴۲ فروند هواپیما و ۱۸ فروند کشتی به جستجوی هواپیماهای گمشده پرداختند، ولی اثری از آنها نیافتند. انگار این هواپیماها، قطره ای شده و به درون اقیانوس فرو رفته بودند.
هرگاه فرض کنیم که این پنج هواپیمای بمب افکن، در آسمان با یکدیگر تصادف کرده اند، می‌بایستی قطعات شکسته هواپیما و یا آثار و علائمی از این تصادف پیدا میشد و از سوی دیگر هنگامیکه ستوان«تایلور» وضع اضطراری اعلام کرد، برخی از خدمه هواپیما می‌توانستند به وسیله چتر نجات، خود را از مهلکه رهایی بخشند، یا پس از سقوط در آب از وسایل ایمنی نظیر تشک‌های بادی و جلیقه‌های نجات استفاده کنند، در حالی که معلوم نیست چرا هیچ یک از این اقدامات صورت نگرفت. هواپیمای «مارتین مرینر» که به کمک این پنج هواپیما شتافته بود، به گونه‌ای ساخته شده بود که می‌توانست روی آب بنشیند، در حالی که این هواپیما نیز بی آنکه با برج مراقبت تماس بگیرد، به طرز اسرارآمیزی ناپدید شد.
واقعیت حادثه تا به امروز کشف نشده و این ماجرا همچنان در شمار یکی از اسرار حل نشده عالم، باقی مانده است. پس از این رویداد، تعداد زیادی هواپیما و کشتی همراه با سرنشینان آنها در منطقه مثلث برمودا ناپدید شده اند که تا کنون اثری از آنها به دست نیامده است و این حوادث موجب شده که دانشمندان نظریات گوناگون در رابطه با «مثلث برمودا» ارائه دهند.
پاره ای از این دانشمندان بر این اعتقادند که از مثلث برمودا، دریچه‌ای به دنیای دیگر گشوده می‌شود و این کشتی‌ها و هواپیماها از آن دریچه به بعد دیگری که برای ما ناشناخته است منتقل می‌شوند.
و گروهی دیگر گناه این حوادث را به گردن موجودات فضایی می‌اندازند و می‌گویند که ساکنان کرات دیگر، کشتی‌ها و هواپیماها را با سرنشینانش برای تحقیق به کرات خود می‌برند.
برخی دیگر نیز با توجه به فرضیه فرو رفتن قاره افسانه‌ای آتلانتیس به زیر آب، بر این باورند که در اعماق آب‌های مثلث برمودا، بلور عظیمی وجود دارد که اشعه‌ای قوی‌تر از لیزر از آن ساطع می‌شود و این اشعه کشتی‌ها و هواپیماها را ذوب می‌کند. در نقشه‌های قدیمی قاره‌ای به نام « آتلانتیس» به چشم می‌خورد که امروزه اثری از این خشکی وجود ندارد و دانشمندان حدس می‌زنند بر اثر وقوع فاجعه‌ای که ماهیت آن هنوز بر بشر معلوم نیست، در منطقه «مثلث برمودا» به اعماق اقیانوس فرورفته باشد.
به نظر می‌رسد که این منطقه طی زمان‌های متمادی گذشته نیز در افسانه‌ها به منزله مکانی ترسناک وجود داشته و حتی خیلی قبل از تاریخ کشف آن و بعد از آن تاریخ تا صدها سال با عناوین «دریایی از مقبره‌ها»، «مثلث شیطان»، «مثلث مرگ»، «دریای بدبختی»، «گورستان آتلانتیک» نامیده می‌شده است.
شومی و بدشگونی مثلث برمودا حتی در عصر فضا نیز باعث تعجب انسانهایی چون کریستف کلمب و فضانوردان آپولو ۱۳ که یکی کاشف در زمین و دیگری در فضاست، شده است.
اینکه چرا وقایع عجیب این منطقه گزارش نمی‌شود، شاید به دلیل ایجاد رعب و وحشت عمومی باشد، شاید هم چون دلیل اصلی وقایع معلوم نیست، اتفاقات مربوطه بازتاب نمی‌یابد. البته در اغلب گزارشات ارائه شده هم سانسورهایی وجود دارد که اصل وقایع را سرپوشیده نگه می‌دارد.
آیا این مثلث دوباره قربانیان دیگری می‌گیرد؟
آیا بشر موفق به کشف راز آن خواهد شد؟
و بسیاری آیاها و پرسش‌های بی جواب دیگر که مسلما در ذهن شما هم وجود دار

این منطقه مرگبار که اصطلاحا «مثلث برمودا» یا «مثلث شیطان» نامیده می‌شود، از شمال به جزیره «برمودا» از باختر به « فلوریدا» و از سوی خاور به نقطه ای از اقیانوس اطلس محدود میشود. حوادث شگفت انگیزی که در این نقطه از عالم اتفاق افتاده، دانشمندان را بر آن داشته است تا در «مثلث برمودا» به مطالعه و کاوش بپردازند و در رابطه با این حوادث، نظریات گوناگون ارائه دهند، ولی این کوشش‌ها، تا کنون کمکی به حل معما نکرده است.در حدود ساعت ۵/۱۰ شامگاه ۲۹ ژانویه ۱۹۴۸ هواپیمای بزرگ چهار موتوره بریتانیا موسوم به «استار تایگر» هنگامی که با ۲۶ مسافر و خدمه بر فراز « مثلث برمودا» پرواز می کرد، ناگهان به طرز اسرارامیزی ناپدید شد و دیگر هیچ خبری از آن به دست نیامد.چند دقیقه قبل، تنها یک پیام رادیویی از خلبان هواپیما دریافت شده بود که اعلام کرده بود «هوا خوب است و هیچ مانعی وجود ندارد».با این حال، هواپیمای « استار تایگر» ناپدید گردید و معلوم نشد چه بلایی بر سر آن آمد.در ساعت ۴۵/۷ دقیقه بامداد روز ۱۷ ژانویه ۱۹۴۹ کاپیتان با هواپیمای خود از فرودگاهی در جزیره «برمودا» به هوا برخاست تا به «کینگستون» واقع در«جامائیکا» برود، ولی این هواپیما نیز هنگام عبور از فراز «مثلث برمودا» به سرنوشت هواپیمای قبلی دچار گردید.کاپیتان ۴۰ دقیقه پس از پرواز، طی یک تماس رادیویی، وضع هوا را عالی توصیف کرد و با اطمینان گفت که به موقع به « جامائیکا» خواهد رسید.ولی این آخرین پیامی بود که از خلبان هواپیما دریافت شد و پس از آن، فقط سکوتی اسرار آمیز بر قرار گردید.برای یافتن این هواپیما، قطعات شکسته آن، و یا حتی آثار روغن و بنزین بر سطح آب که می‌توانست سرنخی به دست دهد، جستجوی گسترده‌ای به عمل آمد، لیکن این جستجو کاملا بی فایده بود.پیش از ناپدید شدن این دو هواپیما، حادثه شگفت انگیزی در مثلث برمودا رخ داده بود که توجه همگان را به خود جلب کرد و در حقیقت وجه تسمیه «مثلث برمودا» از آنجا ناشی شد.
در روز ۵ دسامبر ۱۹۴۵ پنج بمب افکن از نوع «اونجر» به منظور انجام یک پرواز تمرینی که پرواز شماره ۱۹ نامیده میشد، از پایگاه نظامی «فورت لودردیل» واقع در «فلوریدا» به هوا برخاستند. طبق برنامه، آنها می‌بایستی یک مسیر مثلث شکل را طی کنند و دوباره به پایگاه بازگردند.قبلا چندین بار چنین تمرینی را انجام داده بودند، از این رو این ماموریت بر ایشان دشوار نبود. از سوی دیگر، خلبانان و خدمه این پنج بمب افکن را افرادی با تجربه و ماهر تشکیل می دادند. و همه هواپیماها مجهز به بهترین دستگاه بی سیم و تجهیزات هوانوردی بودند.در ساعت ۱۰/۲ دقیقه آن روز، هر پنج بمب افکن به هوا برخاستند و با آرایشی زیبا و سرعتی در حدود ۲۰۰ مایل در ساعت به سوی خاور به پرواز در آمدند.در ساعت ۴۵/۳ دقیقه، حادثه وحشتناکی رخ داد. ستوان «تایلو» فرمانده این اسکادران طی تماس رادیویی با برج مراقبت فریاد زد:-برج مراقبت… وضع اضطراری پیش آمده… انگار ما از مسیر خود منحرف شده ایم… ما قادر نیستیم زمین را ببینیم… تکرار می‌کنم … ما قادر نیستیم زمین را ببینیم.مسئول برج مراقبت پرسید:-حالا در چه موقعیتی هستید؟-موقعیت خود را به درستی نمی‌دانیم … اصلا نمی‌دانیم کجا هستیم. به نظر میرسد راه را گم کرده‌ایم.مسئول برج مراقبت از این سخن بر خود لرزید. چگونه ممکن بود پنج هواپیما، با سرنشینان پر تجربه خود، در شرایطی که هوا کاملا مساعد بود راه خود را گم کنند.برج مراقبت گفت:-طاقت داشته باشید. به سوی غرب پرواز کنید.ستوان « تایلور» پاسخ داد:-ما اصلا نمی دانیم غرب کجاست… همه دستگاه‌ها از کار افتاده… همه چیز شگفت انگیز است. هیچ جهتی را نمی‌توانیم تشخیص دهیم.حتی اقیانوس شکل دیگری به خود گرفته است…چند لحظه بعد، دوباره صدای ستوان« تایلور» به گوش رسید که دیوانه وار فریاد زد:-ما وارد آب‌های سفید می‌شویم… خطر همچون دشنه‌ای به سوی ما می‌آید… کمک… کمک …و این آخرین پیام ستوان « تایلور» بود و صدای او برای همیشه خاموش شد.مسئولان فرودگاه، وضع اضطراری اعلام کردند و یک هواپیمای «مارتین مرینر» با ۱۳ سرنشین و مجهز به کلیه وسایل نجات از زمین برخاست تا به جستجوی پنج هواپیمای بمب افکن بپردازد، ولی شگفت اینکه این هواپیما نیز به همان سرنوشت پنج بمب افکن دچار گردید و برای همیشه ناپدید شد.در ساعت ۴/۷ دقیقه بعد از ظهر آن روز، برج مراقبت نیروی دریایی در «اوپالوکا» پیام ضعیفی دریافت کرد که مربوط به یکی از هواپیماهای پرواز شماره ۱۹ بود. عجیب آن بود که به موجب پیش بینی، موجودی بنزین آخرین هواپیما می‌بایستی تقریبا دو ساعت پیش تمام شده باشد، در حالی که هنوز در آسمان بود.
سپیده دم روز بعد، ۲۴۲ فروند هواپیما و ۱۸ فروند کشتی به جستجوی هواپیماهای گمشده پرداختند، ولی اثری از آنها نیافتند. انگار این هواپیماها، قطره ای شده و به درون اقیانوس فرو رفته بودند.
هرگاه فرض کنیم که این پنج هواپیمای بمب افکن، در آسمان با یکدیگر تصادف کرده اند، می‌بایستی قطعات شکسته هواپیما و یا آثار و علائمی از این تصادف پیدا میشد و از سوی دیگر هنگامیکه ستوان«تایلور» وضع اضطراری اعلام کرد، برخی از خدمه هواپیما می‌توانستند به وسیله چتر نجات، خود را از مهلکه رهایی بخشند، یا پس از سقوط در آب از وسایل ایمنی نظیر تشک‌های بادی و جلیقه‌های نجات استفاده کنند، در حالی که معلوم نیست چرا هیچ یک از این اقدامات صورت نگرفت. هواپیمای «مارتین مرینر» که به کمک این پنج هواپیما شتافته بود، به گونه‌ای ساخته شده بود که می‌توانست روی آب بنشیند، در حالی که این هواپیما نیز بی آنکه با برج مراقبت تماس بگیرد، به طرز اسرارآمیزی ناپدید شد.واقعیت حادثه تا به امروز کشف نشده و این ماجرا همچنان در شمار یکی از اسرار حل نشده عالم، باقی مانده است. پس از این رویداد، تعداد زیادی هواپیما و کشتی همراه با سرنشینان آنها در منطقه مثلث برمودا ناپدید شده اند که تا کنون اثری از آنها به دست نیامده است و این حوادث موجب شده که دانشمندان نظریات گوناگون در رابطه با «مثلث برمودا» ارائه دهند.
پاره ای از این دانشمندان بر این اعتقادند که از مثلث برمودا، دریچه‌ای به دنیای دیگر گشوده می‌شود و این کشتی‌ها و هواپیماها از آن دریچه به بعد دیگری که برای ما ناشناخته است منتقل می‌شوند.و گروهی دیگر گناه این حوادث را به گردن موجودات فضایی می‌اندازند و می‌گویند که ساکنان کرات دیگر، کشتی‌ها و هواپیماها را با سرنشینانش برای تحقیق به کرات خود می‌برند.برخی دیگر نیز با توجه به فرضیه فرو رفتن قاره افسانه‌ای آتلانتیس به زیر آب، بر این باورند که در اعماق آب‌های مثلث برمودا، بلور عظیمی وجود دارد که اشعه‌ای قوی‌تر از لیزر از آن ساطع می‌شود و این اشعه کشتی‌ها و هواپیماها را ذوب می‌کند. در نقشه‌های قدیمی قاره‌ای به نام « آتلانتیس» به چشم می‌خورد که امروزه اثری از این خشکی وجود ندارد و دانشمندان حدس می‌زنند بر اثر وقوع فاجعه‌ای که ماهیت آن هنوز بر بشر معلوم نیست، در منطقه «مثلث برمودا» به اعماق اقیانوس فرورفته باشد.
به نظر می‌رسد که این منطقه طی زمان‌های متمادی گذشته نیز در افسانه‌ها به منزله مکانی ترسناک وجود داشته و حتی خیلی قبل از تاریخ کشف آن و بعد از آن تاریخ تا صدها سال با عناوین «دریایی از مقبره‌ها»، «مثلث شیطان»، «مثلث مرگ»، «دریای بدبختی»، «گورستان آتلانتیک» نامیده می‌شده است.شومی و بدشگونی مثلث برمودا حتی در عصر فضا نیز باعث تعجب انسانهایی چون کریستف کلمب و فضانوردان آپولو ۱۳ که یکی کاشف در زمین و دیگری در فضاست، شده است.اینکه چرا وقایع عجیب این منطقه گزارش نمی‌شود، شاید به دلیل ایجاد رعب و وحشت عمومی باشد، شاید هم چون دلیل اصلی وقایع معلوم نیست، اتفاقات مربوطه بازتاب نمی‌یابد. البته در اغلب گزارشات ارائه شده هم سانسورهایی وجود دارد که اصل وقایع را سرپوشیده نگه می‌دارد.آیا این مثلث دوباره قربانیان دیگری می‌گیرد؟آیا بشر موفق به کشف راز آن خواهد شد؟و بسیاری آیاها و پرسش‌های بی جواب دیگر که مسلما در ذهن شما هم وجود دارد


|
امتیاز مطلب : 40
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
نویسنده : محمد بشیر (یوسفی)
تاریخ : دو شنبه 13 تير 1390